اما یک حادثه غیرمنتظره همه چیز زندگی او را دگرگون میکند. یک روز هیروشی که در کلاس هشتم درس میخواند، به خانه میآید و میبیند که آن را تصرف کردهاند. از آن روز به بعد، هیروشی بیخانمان برای زندگی در پارک نزدیک خانهشان تلاش میکند و ناخواسته وجود عشق را در اطرافش کشف میکند. مادر هیروشی وقتی او و خواهر و برادرش کودک بودهاند مرده است و پدرشان در شرایط جدید از آنها میخواهد که مقاوم باشند. هیروشی تغییر تازه را بهتدریج قبول و تلاش میکند با آن کنار بیاید.
در قصه فیلم یک نوجوان بیخانمان است، در حالی که بیخانمانی در ژاپن بیشتر به پیرها اختصاص دارد. این بیخانمانها معمولاً در ایستگاههای قطار و مترو یا زیر آسمان آبی کارتنخواب هستند و روزگار میگذرانند و هنوز مردم ژاپن آنها را آدمهایی خوب و مثبت میدانند. فیلم «دانشجوی بیخانمان» را «تومویوکی فورومایا» براساس قصه یک کتاب پرخواننده به همین نام اثر «هیروشی تامورا» ساخته است. هم فیلم و هم کتاب، تصویری تازه از بیخانمانی آدمها در ژاپن نشان میدهند ؛ تصویری که تا قبل از این کمتر در فیلمی به نمایش در آمده است و با دانستههای عمومی خیلی همخوانی ندارد.
قصه فیلم در برخی لحظهها با فیلم تحسینشده ژاپنی «هیچکس نمیداند»، محصول سال 2004 ساخته «هیروکازو کورهآوا» شباهتهایی پیدا میکند؛ فیلمی که نوجوان شخصیت اصلی آن از سوی والدینش طرد میشود. نکته جالب این است که هر دو فیلم براساس ماجراهای واقعی ساخته شدهاند. اما در شرایطی که کورهآوا در فیلمش به سراغ احساساتگرایی میرود، فورومایا سعی میکند نگاهی دقیقتر به موضوع داشته باشد و در همان حال، از سرگرم کردن تماشاچی هم غافل نمیشود. به هرحال، او خیلی خوب میداند که قصه کتابی که او فیلمش را براساس آن ساخته محبوب میلیونها نوجوان و جوان ژاپنی است.
به درستی معلوم نیست چرا کارگردان، «پتی کوئینکه» را برای ایفای نقش نوجوان فیلم انتخاب کرده است. او روی پرده سینما حدود ده سال بزرگتر از سن یک نوجوان دبیرستانی به نظر میرسد و حتی چشمهای کودکانهاش هم نمیتواند این نقص را جبران کند. با این حال او نقشش را خیلی خوب بازی میکند و نشان میدهد که چگونه یک نوجوان از انزوایی که به او تحمیل شده بیرون میآید.
واقعیتهای مطرح شده در فیلم، باعث پرفروش شدن آن در ژاپن شده است. در همان حال، این فیلم بیننده خارجی خود را با جنبههای تازهای از زندگی مردم ژاپن آشنا میکند.
تا به حال بیش از 22 میلیون نسخه از کتاب تامورا در ژاپن فروش رفته و او به کمک موفقیت عظیم کتاب خود، دیگر مجبور نیست زیر آسمان آبی یک کارتنخواب باشد. اما موفقیت او به معنی بیغم بودن بخشی از نوجوانان بیخانمان سرزمین مادریاش نیست. پرسش طعنهآمیزی که برخی از منتقدان ادبی و سینمایی از تامورا کردهاند این است که در صورت دیدار احتمالیاش با بازیگری که نقش نوجوانی او را روی پرده سینما بازی کرده، قادر به تشخیص هویت واقعیاش (در حقیقت دوران نوجوانی و بخشی از زندگی اش) خواهد بود یا خیر. مطمئناً کسانی که مثل شخصیت اصلی فیلم ماهها بیخانمان و زیر سقف بلند آسمان زندگی کردهاند، به این پرسش جواب منفی خواهند داد.